سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شب نوشت

نوشتن یا ننوشتن!مسئله این است!

فضل الله نژاد دیدگاه

چند ماه است که دوستی گرامی، بسیار مشوق و انگیزه بخش من بوده برای نوشتن. حالا نمی‏دانم این مسئله برای من که بیشتر از هر کسی به وبلاگ نوشتن تشویق کرده ام و برای آموزش آن وقت گذاشته ام، جالب است، یا خنده دار و شاید هم گریه دار!

هر بار  بهانه ای برای ننوشتن آورده ام. انگار که دستم را خوانده باشد، امشب گیر دادند! (این جمله،ترجمه وبلاگی عبارت «اصرار کردند» می‏باشد!) که همین بهانه‏ها را بنویس.    چقدر همین حرف را در کلاس‏ها گفته ‏ام!

واقعیت این است که از بعضی مخاطبین ملولم و وبلاگ خوانم آرزوست.

البته می‏دانم که این کلام ممکن است به بعضی بربخورد و خودپسندی حساب شود. اما چاره ای ندارم. گناهش گردن ایشان که اصرار می‏کنند.

معلوم نیست به خاطر امکانات زیاد پارسی بلاگ است یا روحیه خاص ما مذهبی‏ها که در دایره محدودی مانده‏ایم و هر تلاشی هم تا به حال بی‏فایده مانده است. گرفتار حاشیه‏ها هستیم. دایره وبلاگ خوانی ما محدود به آن‏هایی است که در وبلاگ‏مان کامنت می‏گذارند! موضوع نوشته‏هایمان طوری است که مدتی بعد هم اگر خوانده شود اتفاقی نمی‏افتد. بازار بی‏دین کردن هم که داغ است! خاله زنک بازی؟! البته مذموم است. ولی ما نفهمیدیم تعریف آن چیست که هر چه خاله زنک‏تر، معترض‏تر، چنان که بنده از ترس همین اتهام، هیچ گونه اعتراضی به این یک قلم ندارم!

چند روز قبل در جمع صمیمی دوستان نشسته بودیم و مهندس در حالیکه به صفحه لپ تاپ حامد اشاره می‏کرد، گفت این وان نوت فیس بوک داره؟! و من در میان خنده‏ دوستان به این شوخی، یادم افتاد که بسیاری از  دوستان حتی، هنوز فرق پارسی‏بلاگ و دفتر توسعه را نمی‏دانند! یادم آمد عزیز رزمنده وبلاگ‏ نویسی که در وبلاگ شخص هتاک به امام (ره) و نظام که از پارسی بلاگ احراج شده بود، نوشته بود: دست‏هایی در کار است تا پارسی بلاگ از وبلاگ‏های مذهبی خالی شود!!

نمی‏خواهم الان از پارسی‏بلاگ بنویسم. گرچه تهمت‏های زیادی نصیبمان شده، و به زودی باید مفصل حرفش را بزنم. اما الان مسئله این رفتار حیرت انگیز وبلاگ‏نویس‏های مذهبی است. بار‏ها شده که متوجه شده‏ام این‏ها حتی وبلاگ‏های دوستانشان را هم درست نمی‏خوانند. یک نگاه سرسری می‏کنند و سپس می‏پردازند  به اصل کاری که همانا کامنت می‏باشد. حتی بدون خجالت از این‏که بنویسند: حاضر!   یا: اول!

یا مثلا کافی است که یک وبلاگ ایجاد شود با چند شعر و متن مذهبی، با یک اسم دخترانه، و بعد از مدتی بسیار کوتاه، با دفترچه‏ای پر از شماره تلفن و اسرار این و آن، راه بیافتد و اشک همه را در بیاورد! و بعد همه آه و واویلا سر می‏دهند که چقدر اینترنت محیط  اخی است!

یا یک نفر راه می‏افتد و در وبلاگ‏ها به اسم دیگران کامنت می‏گذارد و بدوبی‏راه می‏نویسد، موجی راه می‏افتد که ای وای! ببینید چه جنایت‏ها می‏کنند! و این‏ها همه در حالی‏است که امضای الکترونیک پارسی‏بلاگ از ساده‏ترین و مشخص‏ترین امکانات آن است. و چقدر وقت زیاد دارند این جماعت که بر سر این مسائل بگذرانند!

از همه سفارش‏های دین به زیرکی و هوشیاری که بگذریم، این همه دستور به طلب علم داده شده است. این همه در مبانی دینی ضعف داریم. این همه شبهه پاسخ داده نشده هست. اگر وقت ما به خواندن و نوشتن این مطالب بگذرد، آیا فرصتی برای حاشیه‏ها باقی می‏ماند؟

چرا وقتی کسی قصد می‏کند بی‏نشان باشد و بنویسد، ملتی بسیج می‏شوند که سر از کارش در بیاورند و تا آمار دودمانش را نگیرند و از هر چه وبلاگ و وبلاگ نویس بیزارش نکنند، دست بر نمی‏دارند؟

چرا یک نوشته سوالی یا جنجال بر انگیز، پر از کامنت های بی‏ربط و  ناامیدکننده است؟

البته من از اعصابم سیر نشده‏ام که مصداق نشان بدهم! همین مقدارش هم از سرم زیادی بود.

و البته این اعتراض وارد خواهد بود که خودم چقدر از این ایرادات مبرّا هستم. به نظر می‏آید افرادی هستند که برای در امان ماندن از حاشیه‏ها و تنگ نظر‏ی‏ها به مأمن ناشناسی پناه برده‏اند. این وبلاگ را که دیدم، آه از نهادم برخاست که اثبات همین حرف بود. شاید من هم جایی دیگر وبلاگی می‏نویسم که این اشکالات را ندارد. شاید هم  این حرف بهانه ای است! اما شما لااقل وبلاگ نویس و وبلاگ خوان خوبی باشید.

 

برای ثبت نام در اردوی وبلاگ نویسان  دیگر فرصت نیست!


کلمات کلیدی:

?بازدید امروز: (14) ، بازدید دیروز: (5) ، کل بازدیدها: (286354)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ